چرا مذاکرات هسته ای با ایران شکست خورد؟
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

نوشتۀ اسماعیل حسین زاده

[استاد رشتۀ اقتصاد در دانشگاه دریک (در ایالت آیووا). او نویسندۀ «اقتصاد سیاسی در زمینۀ نظامی گرائی در ایالات متحده، 2007» و «توسعۀ از نوع اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی غیر سرمایه داری : ناصر در مصر » است و آخرین کتاب او «فراسوی توضیحات شبکه های عمومی در رابطه با بحران مالی : سرمایۀ مالی انگلی» به زودی منتشر خواهد شد.]

 

مرکز مطالعات جهانی سازی، 24 نوامبر 2013

منطقه : خاورمیانه و آفریقای شمالی

تحلیل : ایران، هسته ای (جنگ و انرژی)

 

 

 

http://www.mondialisation.ca/pourquoi-les-negociations-nucleaires-avec-liran-ont-elles-echoue/5359254

 

ما این مقالۀ تاریخ شناس آمریکائی را برای ترجمه انتخاب کردیم زیرا به شکل دقیق و موشکافانه محتوای توافقات هسته ای ایران را در چشم انداز سیاسی گسترده تری مورد بررسی قرار می دهد. چه کسی می داند چگونه طنز تاریخ، فرانسه در نقش پلیس بد، و اوباما در نقش پلیس خوب به ایران خواهد آموخت که بدون توازن نیرو مذاکرات بی ارزش خواهد بود.

مرکز مطالعات جهانی سازی


 

مذاکرات بین ایران و آن چه را که 5+1 می نامند و عبارت است از قدرت های جهانی، 7 نوامبر آغاز شد و طی سه روز به طول انجامید، و با افسردگی به پایان رسید زیرا به تشخیص فرانسه کنترل روی فن آوری هسته ای ایران کافی نبوده و با توافقات مخالفت کرد. که فرانسه به شکل مستقل مخالفت کرده باشد و یا بر اساس استراتژی قدیمی پلیس خوب و پلیس بد، این مسئله ارزش ثانوی دارد. مهمترین مسئله این است که علی رغم واگذاری امتیازات مهم یکجانبه از سوی مذاکره کنندگان ایرانی، قدرت های اتمی غرب از درخواست و پیشنهاد خود برگشتند.

اگر چه جزئیات مسائلی که طی این سه روز مذاکره مطرح گردید به عنوان پروندۀ «محرمانه» حفظ شد، به ویژه از سوی ایران، ولی اطلاعات منتشر شده از سوی مذاکراه کننده گان غربی حاکی از این امر است که با امضای توافقنامه، مذاکره کنندگان ایرانی حاضر هستند که :

الف : توقف غنی سازی اورانیوم 20 درصدی

ب : خنثی سازی ذخیرۀ فعلی سوخت 20 درصد غنی شده به عنوان بالاترین درجۀ غنی سازی

پ : پذیرش محدودیت برای غنی سازی تا سه و نیم درصد

ت : امتناع از کاربست سانتریفوژهای جدید

go-M2

برای غنی زای اورانیوم، که می تواند نسبت به مدل های قدیمی 5 برابر بیشتر سوخت اتمی را غنی سازی کند

ث : مجوز پر نفوذتر برای بازرسان

ج : توقف رآکتور آب سنگین اراک که می تواند پلوتونیوم تولید کند

 

به ازای پذیرش این مفاد ایران چه چیزی بدست آورد؟ بی هیچ امتیاز قابل توجهی، ایالات متحده و هم پیمانانش موافقت کردند که :

الف : آزاد سازی پول های ایرانی، چند ده میلیارد دلار که در حساب های بانکی خارجی، به ویژه در چین، کرۀ جنوبی و ژاپن مسدود شده است.

ب : بررسی امکان انعطاف پذیر ساختن تحریم هائی که روی تجارت فلزات گرانبها و محصولات پتروشیمی اعلام کرده بودند.

با وجود بی عدالتی در رابطه با ایران مبنی بر قراردادی که بر اساس واگذاری یکجانبه است، نه ایران بلکه طرف مذاکره کننده بود که علیه پیشنهادات خود معترض شد. حال باید بدانیم که چرا؟

 

مذاکره در فقدان حسن نیّت :

برنامۀ هسته ای ایران به عنوان بهانه برای تغییر رژیم

این موضوع که ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی پیشنهادات خودشان را در متن قرارداد تأیید نکرده اند، نشان انکار پذیری است از وفاداری به الگوی چندین مذاکره که طی دهۀ گذشته در سطح بین المللی داشته اند. واقعیتا ین است که قدرت های اتمی غرب با دل پاک وارد مذاکره نشدند : آنها درخواست کردند که ایران تعدادی امتیاز یکجانبه را برای آنها بپذیرد، و فکر می کردند که ایران این پیشنهادات را نخواهد پذیرفت. ولی وقتی مذاکره کننده های ایرانی تصمیم گرفتند قرار داد موقتی را امضا کنندۀ قدرت های اتمی غرب واپس کشیدند.

دلایل حذف طرح قراداد که مذاکره کنندگان غربی رسما اعلام کردند، از جمله، مرتبط بود به آیندۀ رآکتور هسته ای آب سنگین اراک، ذخیرۀ اورانیوم غنی شدۀ 20 درصدی و حد و حدود بازرسی. با این وجود، دلیل اصلی که مقامات رسمی و رسانه های ایرانی (و تأیید شده توسط مذاکره کنندگان روسی) موضوع دیگری را مطرح می سازد.

ایالات متحده و هم پیمانانش به مذاکره کنندگان ایرانی قول داده بودند که اگر طی 6 ماه ایران کاملا به تعهداتش در چهار چوب قرارداد موقت با موفقیت عمل کرده و جلب اعتماد کندف در پایان این دوره از امتیازات زیر برخوردار خواهد بود :

الف : بازشناسی حق قانونی ایران در فن آوری هسته ای صلح آمیز.

ب : بازشناسی حق غنی سازی اورانیوم در حد 5 درصد، در حد ضروری برای مراکز هسته ای.

پ : حذف تحریمات مرتبط به صادرات نفت خام و دسترسی به خدمات نظام بانکی در سطح بین المللی.

سال 2005، قول و قرارهای مشابهی ایران را به تعلیق برنامۀ غنی سازی اورانیوم به شکل یکجانبه و بی آن که در تحریمات اقتصادی انعطافی صورت پذیرد تشویق کرد. با توجه به چنین تجربه ای، مذاکره کنندگان ایران اصرار داشتند که وعده ها به شکل نوشته ثبت شود. و فقدان پاک دلی قدرت های اتمی غرب وقتی آشکار شد که از تعهداتشان به شکل نوشتۀ رسمی امتناع کردند.

در اینجا می بینیم که یک بار دیگر، که منشور منع گسترش سلاح های هسته ای که به روشنی حق کشورهای عضو را در مورد فن آوری هسته ای صلح آمیز به رسمیت می شناسد، نقض می گردد، هدف اصلی ایالات متحده و هم پیمانانش نفی چنین حق قانونی برای ایران است. ولی این موضوع به شکل کاملا روشن و اساسی نشان می دهد که برنامۀ هسته ای ایران به عنوان بهانه برای تبدیل ایران از یک کشور حاکم و مستقل به یک کشور مشتری و وابسته است.

این گونه بنظر می رسد که رهبران ایرانی به انگیزه های پنهان ایالات متحده و هم پیمانانش در مذاکرات هسته ای آگاه هستند. با این وجود، دوباره و چند باره به پای میز مذاکره می آیند _ که از دیدگاه ایالات متحده و هم پیمانانش یک کارناوال مسخره چیز بیشتری نیست. ایران با آمدن به پای میز مذاکره تنها به دشمنانشان امکان تازه ای می دهند که تحریمهایشان را تقویت کنند. چرا؟ چرا باز هم یک گام جلوتر برای افتادن در دام؟

 

اشتباه در محاسبات ایران

پاسخ رایج و دائمی به این پرسش، این است که به دلیل تحریم های سخت و تهدید جنگ، ایران خود را به ادامۀ مذاکرات هسته ای مجبور می بیند حتی اگر امیدی به نتایج آن نداشته باشد. اگر حقیقتی در این توضیحات وجود داشته باشد، علت اصلی اشتباه بزرگ در محاسبات تصمیم گیرنده های سیاست هسته ای ایران است.

محاسبۀ ایران همیشه بر این اساس بوده است که به دلیل برنامۀ هسته ای صلح آمیز، و رعایت منشور منع گسترش سلاح های هسته ای، نباید از مذاکرات بیمی بخود راه دهد. به عبارت دیگر، از آنجائی که ایران حقیقت را می گوید، ایرانی ها فکر می کنند که سرانجام دیر یا زود به مذاکره کنندگان غربی ثابت خواهند کرد که در اشتباه بوده و سرانجام حق قانونی ایران را به رسمیت خواهند شناخت. چنین نگرشی اشتباه خیلی بزرگی در بر خواهد داشت، به همان شکلی که بر عکس دیدن نتایج یک آزمایش. آلبرت آنشتاین بر این باور بود که «حماقت این است که ما نتایج بدست آمده از یک آزمایش را ندیده بگیریم و دوباره همان آزمایش را تکرار کنیم به این امید که نتیجۀ دیگری بدست آوریم.»

مذاکره کنندگان ایرانی خیلی به دور از چنین حماقتی هستند، و در واقع به عنوان مردان سیاسی و مذاکره کنندگان بین المللی خبره در جهان شهرت دارند. با این وجود، وقتی پیروزی یا شکست مذاکرات هسته ای از پیش تعیین شده است، بیهوده خواهد بود که نتیجۀ دیگری را انتظار داشته باشیم. تلاش های ایران برای تغییر نتیجۀ مذاکرات هسته ای، با توجه به تحریم های جدید، برایشان خیلی گران تمام شده است : هر نوبت از مذاکرات هسته ای به گسترش تحریم های سخت تر انجامیده است.

البته، چنین امری به این معنا نیست که در فقدان مذاکرات، تحریم های اقتصادی وجود نخواهد داشت و یا حرکت خشونت بار علیه ایران صورت نخواهد گرفت. می خواهم بگویم که اگر طرح از پیش تعیین شده است، برای افزایش تحریم ها، تأکید روی بهانۀ اتمی  بیهوده خواهد بود و مسخره بنظر می رسد.

نقش ریاست جمهوری  روحانی

علاوه بر موضوع دیوانگی در شرکت در بازی با کاروان مسخرۀ مذاکرات، کمابیش تمام مذاکره کنندگان ایرانی طی ده سال گذشته در آن شرکت داشته اند، ولی رئیس جمهور روحانی و گروه مذاکره کنندۀ او می توانند به دلیل یک اشتباه دیگر، یک اشتباه مفهوم پایه مورد انتقاد قرار گیرند. در حالی که احمدی نژاد و گروه مذاکره کنندگان او طی ریاست جمهوری او هیچ تردیدی در مورد انگیزۀ ایالات متحده و هم پیمانانش نداشتند و در مقابل درخواست برای کسب امتیاز یکجانبه از ایران مقاومت کردند، حسن روحانی و گروه او در این مورد در توهم به سر می برند، به همین علت تمام تعهدات یکجانبه را طی آخرین دور مذاکرات پذیرفتند.

این توهمات از روی اعتماد زیادی و بی احتیاطی منشأ می گیرد که گوئی سیاست های مرتبط به تحریم اقتصادی علیه ایران (یا سیاست های امپریالیستی و بطور کلی خشونت) می تواند از طریق شیوه ها و اصول مناسب برای روابط دیپلماتیک تحت تأثیر قرار گیرد. بر این اساس، مسئولیت بسیاری از تحریم ها (و منفعل ساختن اقتصاد ایران) را به رئیس جمهور سابق محمود احمدی نژاد و شیوۀ زمخت و رفتار منازعه جویانه یا سیاست های افراطی او نسبت می دهد. روحانی از این برگ تبلیغاتی در رابطه با رئیس جمهور سابق به عنوان بز گر گله طی اردوی انتخاباتی در کوران ماه های می و ژوئن 2013 استفاده کرد.

مسئول دانستن دولت پیشین در تحریم های اقتصادی، از روی اعتقاد صادقانه و یا بخاطر محاسبات سیاسی، در هر صورت رئیس جمهور روحانی با چنین رفتاری، و شاید با تفویض مسئولیت به گروه ایرانی برای خروج از بن بست هسته ای، وضعیت گروه مذاکره کنندۀ خود را  در ژنو تضعیف کرد. این موضوع، همانطور که پیش از این گفتم، نشان می دهد که چرا طی آخرین دور مذاکرات (از 7 تا 9 نوامبر)، گروه ایرانی پیشنهادات غربی ها را پذیرفتند. این واقعه که ایالات متحده و هم پیمانانش طرح را امضا نکردند (و مدعی شدند که مفاد پذیرفته شده از سوی ایران برنامۀ هسته ای را به اندازۀ کافی در بر نمی گیرد) چیزی را در مورد ایران تغییر نمی دهد یعنی این امر که حاضر به امضای قرار داد شده بود.

نتیجه گیری :

آخری سری مذاکرات هسته ای بین ایران و گروه 5+1 با شکست مواجه شد، نه به این علت که ایران از دادن امتیازات مهم امتناع کرده بود، بلکه به این علت که حق قانونی ایرانی برای کسب فن آوری هسته ای صلح آمیزکه منشور منع گسترش سلاح های هسته ای آن را تضمین کرده است، مورد قبول ایالات متحده و هم پیمانانش نیست. سیاست ایالات متحده در رابطه با ایران ( یا هر کشور دیگری، در مورد آنچه به این نوع پرونده مربوط می شود) بر اساس طرح امپریالیستی بوده که متشکل از یک سری درخواست و انتظارات است، البته نه در اشکال دیپلماتیک یا در زبانی که معمولا رهبران سیاسی به کار می برند.

چنین طرحی بر این اساس که ایران از حقوق قانونی خود در مورد فن آوری هسته ای صلح آمیز قطع نظر کند (و نه تنها) و باید با استراتژی جغرافیای سیاسی ایالات متحده و اسرائیل برای خاور میانه و منطقۀ خلیج فارس همراه گردد. این طرح در عین حال بازار ایران را برای داد و ستد آزاد و سرمایه گذاری های آمریکائی آزاد می سازد.

از دیدگاه منطقی می توانیم بگوئیم که بر این اساس، وقتی که ایران همکاری و یا مداخلۀ ایالات متحده را در رابطه با مسائلی که به حاکمیت ملی مربوط می شود بپذیرد، کشور در سراشیب سقوط قرار گرفته و به اضمحلال حاکمیت ایران خواهد انجامید : تا وقتی که ایران به کشور مشتری تبدیل نشود، کمابیش مانند اردن، عربستان سعودی و کشورهای دیگر، ایالات متحده رضایت خاطر پیدا نخواهد کرد.

اغلب سیاستمداران و تصمیم گیرنده های ایرانی به این موضوع آگاهی دارند. با این وجود، مثل رئیس جمهور سابق رفسنجانی و یا خاتمی، حسن روحانی موضع گیری ابهام آمیزی در رابطه با دکترین امپریالیستی و سیاست خارجی ایالات متحده اتخاذ کرده است. شعار « بهتر خواهد شد» وقتی اعتبار خود را نشان خواهد داد که او و مشاورانش استراتژی و نیت ایالات متحده و هم پیمانانش را کشف کنند.






November 26th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی